Search This Blog

Thursday, August 26, 2010

پرسش و چالش ؛ درسالگرد كمپين

مقدمه
درنزدیک شدن به سالگرد حرکتی بزرگ که هدفش تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان بوده است ، بهترین پیشکش به فعالانش ، شاید بررسی ونقد این حرکت از زوایای مختلف نگاه همان فعالان باشد . چراکه همانها هستند که هنوز تلاش و مبارزه برای بهبود شرایط قانونی زنان را پایان یافته نمی دانند و هم از اینروست که کمپین را به عنوان محمل این تلاش حفظ می کنند.
ضرورت
اين حركت بزرگ و نوين مدني، پس از گذشت چهارسال ازعمر خود ، با کوله باری از تجربه واندوخته ، یاران فرهیخته ، دستاوردهای گران ، درکنار آماری با ارزش از خواست تغییر قوانین زن ستیز ، نیازمند تحولی عمیق دردرون خود می باشد .
بستر این نیاز از یکسو تحولات سیاسی و اجتماعی ایران و از سوی دیگر مشکلات درونی کمپین می باشد. مشکلاتی که با پدیدآمدن هرحرکت بدیع، نوین و بدون پشتوانه تجربی به لحاظ سنت مبارزاتی، پدیدار می گردند وکمپین یک میلیون امضا نیز از این امر مستثنی نبوده و نیست.
تحولات 14 ماه گذشته ومتلاطم شدن جامعه پس از حوادث مربوط به انتخابات، کمپین یک میلیون امضاء را برای حفظ پویایی خود درحوزه عمل ، با پرسشهای اساسی روبروساخته که پاسخ به آنها می تواند منجر به تحولات بزرگی درعملکرد کمپین گردد وبی شک سکوت فعالان آن درآستانه چهارسالگی، جزانزوا و گسترش ناامیدی درمیان آنها و خواب عمل، درشرایط نیازمندی جنبش زنان به بیداری و هوشیاری و حضور پرشور درصحنه عمل اجتماعی ، با هدف دستیابی به حقوق حقه زنان ، چیزی درپی نخواهد داشت . بالیدن به گذشته بدون شک پر افتخار یک حرکت بزرگ نباید مارا از بررسی اشکالات، تناقضات وموانعی که باعث کندی حرکتمان شده باز دارد. چرا که هنوز راه زیادی درپیش داریم و عرصه های زیادی برای عمل وجود دارد. دراینجا نمی خواهم دستاوردهای فراوان کمپین را نادیده بگیرم که برهمگان معلوم بوده است بلکه ضرورت نگاه دگرگونه را یادآورشوم که درشرایط فعلی به همان اندازه که یادآوری افتخارات دردلمان دریچه های امید می گشاید ، نگاه انتقادی نیز منجر به گشایش دریچه های فکری مان خواهد شد . نقد گذشته و تحلیل حال، درکنار برجسته کردن نکات مثبت تجاربمان ، بدون شک زمینه ساز خلق شیوه های نوین کارجمعی درفضای کنونی خواهد بود و به شکست فضای نا امیدی ، یاری خواهد رساند.
طرح یک سوال و یک چالش
با توجه به شرایط فعلی سیاسی وتشدید فشارهای امنیتی، عرصه عمل کمپین کجاست ؟
درحال حاضر یکی از سوالات اساسی مطرح درمقابل کمپین این است که با این حجم از فشار برفعالان وحتی مردم عادی چگونه می توان به فعالیت با شیوه کمپین و گرفتن امضا درمیان مردم ادامه داد. از آنجائیکه کمپین یک حرکت آشکارو مسالمت آمیز است ونه پنهان وزیرزمینی ، بدون شک ادامه کار با هزینه های فراوانی هم برای فعالانش و هم مردم عادی همراه خواهد بود و با کم شدن اعتماد مردم به نظام از یکسو، ونگرانی از تشدید فشارهای امنیتی چه برامضا کنندگان وچه برامضا گیرندگان از سوی دیگر، توسعه عمل را ناممکن ساخته. بسیاری از زنان ومردانی که پای صحبت کنشگران می نشینندعلی رغم اعتقاد به لزوم تغییر قوانین زن ستیزحاضر به امضای بیانیه نیستند.برخی از آنهابا توجه به حوادث پس از انتخابات باور به تغییر نداشته ومسولان را نسبت به حق وحقوق مردم بی تفاوت میدانند.1 برخی دیگر هنوز از بی پاسخی حاکمان نسبت به درخواستهای مربوط به انتخابات عصبانی اند. ازسویی فعالان در شهرها نگران فشارهای بیشتری هستند که معمولادرشهرها، زیر سایه اطلاع رسانیها ی کمتربرآنها می رود. درکنارهمه اینها حفظ ونگهداری امضاها از گزند حوادث و فشارها، فعالان را برآن میدارد به آزمونهای دیگری بیاندیشند .
با این حال کمپین درآستانه چهارسالگی اش به انسداد عمل نرسیده است و تنها لازم است از یک نقطه عمل به نقطه ای دیگر عزیمت کند. ضرورت این عزیمت ، تغییر بسترعمل و تسهیل این عزیمت، کاربست دستاوردهای چهارسال گذشته می باشد. یکی ازبزرگترین دستاوردهای کمپین طی این چهارسال، امضاهایی ست که جمع شده است. کمپین با هدف تغییر قوانین زن ستیزاز طریق جمع آوری امضاهای مردم و ارسال آن به مجلس برای نشان دادن عمومی شدن «خواست تغییر »راه اندازی شد . کنشگران هرجا به جمع آوری امضا پرداختند، از مسالمت آمیز بودن حرکتشان گفتند و محمل این عمل مسالمت آمیز را، ارسال امضا ها به مجلس اعلام کردند. جلب اعتماد بسیاری از کسانیکه پای بیانیه را امضا می کردند ازهمین راه ممکن شده است وبخشی ازباور به «مسالمت » دراین حرکت به این طریق امکانپذیر گردیده. می توان گفت این قولی بوده است که ما به همه مردمی که بیانیه را امضا کرده اند داده ایم. این امضاء ها بطور طبیعی برگرفته از خواست جمعیتی از زنان و مردانی ست که خواهان تغییر درقوانین تبعیض آمیز علیه زنان بوده اند و وخودبخود امضاهایشان ابزاری بوده است برای نشان دادن این درخواست . نهان ساختن این درخواست(ابزار) به بهانه نرسیدن به عدد یک میلیون ویا هربهانه ای دیگر، بی تعهدی نسبت به کمپینی خواهد بود که با این مضمون شکل گرفت وخود را به مردم نشان داد، از سویی عدم پایبندی به قولیست که به هنگام جمع آوری امضا به امضاکنندگان داده ایم .
ارائه امضاهای جمع آوری شده به مجلس علی رغم بی اعتمادی بسیاری به این مجلس، ازیکسو پایبندی به تعهدات گفته شده درطرح کمپین و زدودن خستگی این چهارسال و ایجاد بذر امید دوباره درمیان فعالان کمپین خواهد بود و از سوی دیگر ایجاد موج تازه درجامعه ای خواهد بود که بسیاری معتقدند فضای منازعه آنرا به انسداد سیاسی کشانده است.2موجی که ضمن پافشاری بر«مسالمت آمیز» بودن، «خواسته محوری» را یکبار دیگر مدار حرکت خود قرار داده. موجی که قادراست درشرایط فعلی ضمن ارائه پاسخی درخوربه عملکرد دولت درزمینه زنان(لوایح امنیت اجتماعی و حمایت از خانواده) ، باردیگر گشایشی درفضای عمل ایجاد کند.
ضرورت تصمیم گیری، بزرگترین چالش
برای اینکه کمپین بتواند پاسخگوی سوالات مطرح باشد ناگزیر از حل چالشهاییست که در این چهارسال پیوسته به تعویق انداخته . مسکوت نهادن این چالشها وعدم انتخاب راه حل برایشان، منجر به عدم پویایی وسست شدن مقاومت فعالان دربرابر حوادث ونهایتا انزوا خواهد شد واین شایسته یک حرکت پیشرو نیست.
کمپین یک میلیون امضا درپی تبادل نظر و مشورت بخشی از فعالان جنبش زنان طی نشستهای متعدد از خرداد تا شهریور سال 85بمنظور پیگیری مفاد قطعنامه تجمع 22خردادهمان سال شگل گرفت. طرح کمپین که شامل بیانیه و دفترچه است، از شیوه چهره به چهره برای گرفتن امضا و سپس ارائه آن به مجلس سخن گفته است. دراین طرح برمحدودیت زمانی اصرارنشده است، اما با رسیدن به یک میلیون امضاء با هدف ارائه به مجلس، فاز تازه ای ازعمل پیش بینی شد که چگونگی و چرایی ورود به آن بطور ضمنی به تصمیم فعالان درآینده وانهاده شد. برای طراحان این حرکت، «تجربه هم اندیشی» که منجر به ایجاد کمپین گردید، می تواند الگوی مناسبی برای تصمیم گیریهای بعدی باشد الگویی که نشان می دهد؛ همانطور که کمپین با هم فکری آغاز شد، پایان فازاول آن یا هرتصمیم استراتژیک دیگری قابل بررسی، انتخاب و اتفاق نظرخواهد بود.
این طرح که حاصل هم اندیشی تعدادی از فعالان جنبش زنان بوده است درآن مقطع زمانی تلاش داشته برحداقلهای مورد توافق تکیه کند و ورود به جزئیات عمل را برعهده حاملان آن درسراسر کشور گذاشته، بیان کلیات وروشن نمودن هدف را برای جاری شدن درمیان مردم کافی دانست .

با ورود کمپین به عرصه عمل، به دلیل نوبودن حرکت، علی رغم وجود ابهامات و چالشهای مختلف درآغاز راه، فعالان بطور ضمنی پذیرفتند که تنها از طریق آزمون وخطا می توانند راه خودرا بیابند واین درکنارضرورت عمل، آنها را وامیداشت تا درمقابل تناقضات مختلف دست به «انتخاب» بزنند.
یکی از طراحان این کمپین دراین باره می گوید : «زندگی وتلاش مدنی درپهنه متلاطم جامعه، حرکتهای گروهی ودسته جمعی را خواهی نخواهی با چندگانگی های مضاعف روبرو می کند وچه بسا تناقضات و گرایشهای متفاوت اعضا را حتا تشدید نماید . بنابراین فعالان کمپین یک میلیون امضا ازهمان روزهای آغازبکار کمپین، درمیان انبوه تناقضات، ناگزیربه انتخاب و گزینش میان آنها بودند .تناقضاتی میان گرایش به نخبه گرایی و توده گرایی ، تناقض میان پیوستن به جنبش بین المللی زنان و گرایش به محلی باقی ماندن ، تناقض بین این که « راه » مهم است یا « هدف» ، تناقض بین سازماندهی متمرکز و سلسله مراتبی یا بی درو پیکربودن، تناقض میان رسانه ای شدن یا نشدن ، تناقض بین لابی کردن ونکردن بین فردگرایی و جمع گرایی ، بین تلاش «برای» زنان یا فعالیت «همراه بازنان» و ده ها تنا قض و دوگانگی و اختلاف دربرداشتها و سلیقه ها...که همگی این تناقضات به دلیل بافت عملگرای این حرکت اجتماعی، به ناگزیر باید «انتخابی» برایش صورت می گرفت و به نوعی حل وفصل می شد ویا حضور دوگانه اش را به رسمیت می شناختیم و باهم دیگر آگاهانه از سر مصالحه بر میآمدیم .»3

مکانیسم تصمیم گیری برای « انتخاب » درکمپین یکی از عمده ترین چالشها درکنار سازمان یابی عمل بوده که این دومی، خود بنوعی برگرفته از همان مکانیسم بود. ضرورت انتخاب شیوه های انتظام بخشی به کار، درمواجهه با خیل داوطلبان جمع آوری امضا که برای شرکت دراین طرح اعلام آمادگی کرده بودند، تشکیل کارگاههای آموزشی ، مستند سازی و... همگی نیازمند «تصمیم » فعالان برای انتخاب یا ایجاد شیوه هایی بود که راه را درعمل هموار می ساخت . تشکیل کمیته ها ، کارگروهها، هسته های خودبنیاد، گروههای حامل کمپین درشهرها، تاسیس سایت و وبلاگهای جمعی و... همگی اشکالی ازتصمیمات فعالینی بوده که بمنظورراهگشایی وانجام بهتر امورگرفته شده است. اما چگونگی دستیابی به این تصمیمات ، درشرایط افزایش روزافزون امضا کنندگان و امضا گیرندگان وتنوع آراء هرکدام درکنارفقدان فضایی که بتوان آنها را گردهم آورده به تبادل نظرپرداخت از یکسووتلاش برای خلق شیوه های دموکراتیک تصمیم گیری ازسوی دیگر، کار بسیار دشواری بوده است.

یکی از فعالان دراین زمینه می گوید:«...تنوع آرا درکمپین درعین حال که از نقاط برجسته این حرکت به شمار می آید، تبعاتی نیز به همراه دارد. افزایش کمی اعضا و تنوع فکری موجود درکمپین بیش ازپیش نیاز به نحوه خاصی از تصمیم گیریها را آشکارمی سازد، تصمیم گیری هایی که نه تنها مانع از تنوع آرا نشود ، بلکه ضمن حفظ تکثرو دموکراسی ،کارایی لازم را داشته باشد. درواقع ،با وجود آنکه ازابتدا ساختار غیر متمرکزمان را تعریف کرده ایم هرچه بیشتر پیش می رویم ، وبا شرایط جدید و همچنین گسترش اعضا وتنوع فکری مواجه می شویم بناچار نیازمند تعریفی نو از ساختار کمپین هستیم ، تعریفی که ضمن تاکید برپویایی درروند حرکت ،ساختار نامتمرکز و دموکرات آن را حفظ کند. »4

می توان گفت کمپین درمسیرخود با دونوع تصمیم گیری مواجه بوده است ؛ تصمیم گیری کلی که نتیجه آن به همه کمپین تعمیم داده می شد و تصمیم گیری های جزئی. درپذیرش این دونوع تصمیم گیری همواره اختلاف نظر وجودداشته ؛ بسیاری تصمیم گیری کلی درکمپین را قبول نداشته معتقد بوده اند که درحرکتهایی نظیر کمپین که تنوع آرا بسیار زیاد است، برای جلوگیری از فایق آمدن یک گروه فکری برگروههای دیگر نباید هیچ گاه درباره مسائل کلی حاکم برآن حرکت جمعی تصمیم گیری کرد، چراکه باعث می شود درصورت تفوق برخی افکار برافکار و جریانات دیگر، روند تصمیم گیریها و سیاستها تحت تاثیر جریانات مسلط قرار گیرند.5 برخی از این افراد برای تصمیم گیریهای کلی ضرورتی نمی شناسند و معتقدند تصمیم گیریهای کلی درآغاز کمپین انجام شده و افراد براساس موافقت با آن تصمیم ها به کمپین پیوستند. عده ای دیگراعتقاد دارند کمپین دراهداف وشیوه ها به حدی روشن است که نیازی به تصمیم گیری ندارد. این عده کمپین را فارغ از جریانهای اجتماع وتحولات آن درنظر می آورند و تصورمی کنند ثابت وروشن بودن هدف وشیوه کمپین و همان تصمیمات حداقلی درابتدای راه کافیست تا این حرکت را درمواجهه با جریانات جاری پیرامونش ثابت و بی عکس العمل نگاه دارد. این درحالیست که کمپین با وجود روشن و ثابت بودن درهدف و شیوه یک حرکت پویا وزنده ، تاثیرگذار و تاثیر پذیر است.

درحقیقت حوادث و اتفاقات زیادی با تاثیر گذاری مستقیم برکمپین ، این حرکت را وادار به تصمیم گیریهای کلی کرده است. چراکه حاملان این حرکت درشرایط ثابت سیاسی و اجتماعی نبوده ونیستند و ناچارند پاسخگوی شرایطی باشند که کمپین از آن تاثیر می گیرد؛ تحولات ولواندک دربرخی قوانین مورد هدف کمپین همچون ارث ودیه، اتفاقاتی چون اهدای جایزه بین المللی سیمون دبووار، افزایش فشارهای امنیتی و اوضاع متلاطم پس از انتخابات، نمونه هایی از تحولاتی هستند که مستقیما برکمپین تاثیر داشته و آنرا وادار به عکس العمل کرده ومی کنند.
درمتن بیانیه کمپین آمده است :« اگر زن و مردی درخیابان تصادف کنند و هردو فلج شوند طبق قانون خسارتی که به زن می دهند نصف خسارت مرد است » . با توجه به تغییراتی که درقوانین و مقررات بیمه درزمینه برابری دیه مرد و زن داده شده است لزوم بازنگری و تغییراتی ولو اندک درمتن بیانیه دیده می شود. اما این تغییر اندک نیز نیازمند تصمیم وهمت فعالان است.
درخصوص عکس العمل کمپین درقبال افزایش فشارهای امنیتی یکسال گذشته، ممکن است گفته شود کمپین تاکنون پیوسته بااین فشارها روبرو بوده است وساختار غیر متمرکزکمپین از طریق کاربست شیوه فعالانش توانسته با این فشارها به راه خود ادامه دهد .اما این ایده، دومسئله مهم را نادیده گرفته است : تاثیر این شرایط برمخاطبان کمپین و دوم تاثیر آن بر رکن اساسی و عملی کمپین یعنی جمع آوری امضا درشرایط پرفشارسیاسی. درکناراین، طولانی شدن جمع آوری امضا (چهارسال) و فرسایش آشکار نیروها و مسکوت گذاشتن تعداد امضاهای جمع آوری شده را نیز باید اضافه کرد. بنابراین جای طرح این پرسش باقیست که کمپین ظرف یک سال گذشته با تغییر شرایط سیاسی و شدت عمل نسبت به فعالان وحتی مردم عادی، چقدر توانسته به جمع آوری امضا بپردازد؟ نمی توان منکر فضای پرفشارسیاسی موجود شد چنانکه بسیاری این فضا را دچار انسداد سیاسی دانسته اند .6

درمورد جایزه سیمون دبووار، کمپین مجبوربوده نسبت به دریافت یا عدم دریافت مبلغ نقدی جایزه عکس العمل نشان داده و تصمیم بگیرد. با نگاه به روندی که منجر به عدم گرفتن مبلغ جایزه وانتخاب خانم سیمین بهبهانی گردید، می توان بخوبی تلاش فعالان برای دستیابی به مکانیسمی که منجر به گرفتن یک تصمیم برپایه دموکراتیک باشد را دریافت. درجریان این تصمیم گیری کمپین توانست به گسترده ترین شکل ممکن مکانیسمی را برای تصمیم گیری درباره گرفتن جایزه، به آزمون گذارد ودراین راه بخوبی از اینترنت مدد گرفت.
البته این مکانیسم با مخالفتهای زیادی هم روبروشداز جمله عده ای معتقد بودند کلیه کسانیکه بیانیه را امضا کرده اند می بایستی در رای گیری شرکت کنند چراکه با امضای بیانیه عضو محسوب می شوند درحالیکه عملا این امکان برای حضور همه آنها وجود نداشت وهمین عدم امکان حضور اینترنتی برای این عده که بدون شک اندک هم نبودند، دلیلی شد برای مخالفت با مکانیسم رای گیری . برخی دانسته سعی دربرهم زدن رای گیری از طریق تشویق دیگران به عدم شرکت درآن نمودند. عده ای دیگر با دیدن آغاز گفتمانی بمنظور ایجاد مکانیسم تصمیم گیری درخلال بحثها با نگرانی بسیار « لزوم تصمیم گیری » را درکمپین از اساس نادرست خوانده ، نگرانی خودرا از بدعت درکمپین ابراز کردند . عده ای عدم لزوم گرفتن مبلغ جایزه را آنقدربدیهی دانسته که طرح تصمیم گیری برای آنرا، امری کفرآمیز تلقی کردند. اما مخالفان مکانیسم تصمیم گیری هریک با طرح دلایل خود به بحثهای اقناعی درجریان ایمیلینگ لیستها پرداختند واین درنوع خود یکی ازبزرگترین اجتماعات کمپین، برای رسیدن به یک توافق جمعی بود که علی رغم مخالفتهای فراوان درنهایت «تصمیم »دریافت مبلغ نقدی درآن، به رای گذاشته شد واکثریت حاضران درایمیلینگ لیست، به عدم دریافت مبلغ مالی جایزه سیمون دبووار رای دادند. این شیوه صرف نظر از مخالفتهای گوناگون، آموزه های فراوانی برای فعالان دربرداشته است.


آنچه موجب نگرانی برای کمپین است، گرفتن تصمیمات کلی و یا جزئی درآن نیست، بلکه بکاربردن مکانیسمی برای گرفتن این تصمیمات چه درسطح کلی یا جزئی می باشد . چرا که کمپین به عنوان یک جریان جاری، بخصوص با طولانی شدن زمان، دروضعیتهای مختلف قرارگرفته، ناچارازتصمیم گیریست. کمپین یک حزب سیاسی یا یک ایدئولوژی مادام العمر نیست که از اصولی برای تمام فصول تشکیل شده باشد . کمپین یک شیوه کارآمد برای پیشبرد هدفی بزرگ بنام « تغییر قوانین تبعیض آمیز» است، شیوه ای که قادربه ایجاد تحول درجامعه واز آن مهمتر، درخود می باشد.


پایان


1-مقاله امیر یعقوب علی درکتاب «دوباره از همان خیابانها»
2- گفتگو باخانم فاطمه صادقی درجرس(مدرسه فم....)
3- نوشین احمدی خراسانی ؛«جنبش یک میلیون امضاء، روایتی از درون»
4- جلوه جواهری ؛« یکسال با کمپین درساختاری افقی»
5-همان
6- گفتگو باخانم فاطمه صادقی درجرس

No comments:

Post a Comment